The Social Dilemma – معضل اجتماعی

«اگر از محصولی استفاده می‌کنید که بابتش هزینه‌ای نمی‌پردازید، پس خود شما محصول هستید.» گفتن هر جمله دیگری، درمورد فیلم «The Social Dilemma معضل اجتماعی» اضافه کاری است، منتها اگر به همین یک جمله خوب فکر کنیم و به مصداق‌هایش برسیم.

If you’re not paying for the product, then you are the product _ Daniel Hövermann

برای منی که مدتی در کار مدیریت شبکه‌های اجتماعی چند برند بوده‌ام، درک این موضوع شاید ساده‌تر باشد؛ خصوصا که برای جذب مخاطب بیشتر، ترفندهایی زده باشیم؛ ترفندهایی که گاهی از دید مخاطب محسوس بوده و گاهی هم نبوده‌اند.

بگذریم که من عضو کوچکی از جامعۀ تاثیرگذاران در شبکه‌های اجتماعی هستم و در کنار موسسین آن‌ها و اهدافی که دارند، یک وسیله محسوب می‌شوم؛ وسیله‌ای که به افزایش قدرت آن‌ها و رسیدن به اهدافشان کمک می‌کند. کدام هدف؟

The Social Dilemma
تنها دو صنعت مشتریان خود را یوزر می‌نامند، مواد مخدر و نرم‌افزار

The Social Dilemma، معضلی اجتماعی که دیده نشد!

اولین چیز عجیب درمورد این فیلم، همه نَگیری آن بود! طوری همه جا پر بود از تعریف و پیشنهاد فیلم‌هایی مثل Tenet و Another Round و Soul، که آدم خیال می‌کرد سال 2020 هیچ فیلم قابل دیدن دیگری ندارد. بماند که به نظرم دیدن اولی بیشتر از 30 دقیقه، طاقت‌فرسا بود و دومی انگار ساخته شده بود در رسای نوشیدن الکل و سومی فانتزی خوبی درآمده بود، منتها با یک شعار کلیشه‌ای و تکراری!

چه چیزی باعث شده بود تا عده کمی «The Social Dilemma معضل اجتماعی» را ببینند و به دیگران توصیه کنند؟ آن هم فیلمی منتقد که جمله به جمله‌اش جای درنگ و تامل دارد. جواب، دقیقا موضوع فیلم است؛ معضلی اجتماعی که با همه‌گیری شبکه‌های اجتماعی آغاز شده و روزبه‌روز گسترده‌تر می‌شود و فکر کردن به آینده را ترسناک می‌کند. از طرف دیگر، کسی که این فیلم را دیده و خوشش آمده، چطور می‌تواند آن را به دیگران معرفی کند؟ از طریق همان شبکه‌های اجتماعی؟ گذشته از خجالت‌آور بودن چنین توصیه‌ای در شبکه‌های اجتماعی، آیا موسسین و سرمایه‌گذاران این شبکه‌ها، موافق فراگیری این فیلم بودند؟

The Social Dilemma
بازیگران The Social Dilemma

در محاصره چرندیات!

شاید بپرسید فیسبوک و اینستاگرام و توییتر و … چه چیزی از ما می‌خواهند که اینقدر ترسناک و غیر انسانی است؟ اطلاعات ذخیره شده روی گوشی؟ دسترسی به دوربین‌ها، هر زمان که بخواهند؟ پخش تبلیغاتی که برایشان پول‌ساز است؟ هیچ‌کدام! اطلاعات شخصی ما که به درد افشا نمی‌خورد و تبلیغات‌شان را هر زمان که بخواهیم می‌توانیم ببندیم! به جمله اصلی فیلم در ابتدای متن برگردیم، زمانی که برای استفاده از محصولی هزینه‌ای پرداخت نکنیم، خود ما محصول هستیم! ما محصولی هستیم که غول‌های فناوری، به سرمایه‌داران بزرگ می‌فروشند تا آن‌ها را به اهدافی که می‌خواهند، برسانند.

نمونه‌اش مداخلات روسیه در انتخابات آمریکا، با استفاده از فیسبوک است. محتوایی که در صفحات فیسبوک منتشر شد و روی تفکر چندین هزار نفر تاثیر گذاشت تا روسیه بتواند به هدفی که داشت برسد. لازم نیست این محتوا را یک سلبریتی یا شخصی با تعداد دنبال کنندگان بالا منتشر کرده باشد تا فراگیر شود، کافیست با هدفی که فیسبوک دارد، هم‌راستا باشد.

ماجرای زمین تخت‌گرایان!

خیال می‌کنید کاربران، عقل و شعور دارند و می‌توانند درست یا غلطِ یک محتوا را تشخیص دهند؛ اینطور نیست. «The Social Dilemma معضل اجتماعی» مثالی از همین تاثیرپذیری کاربران می‌آورد: ادعای B.O.B رپر آمریکایی، مبنی بر تخت بودن زمین! که خیلی زود پخش می‌شود و اتفاقا طرفدارانی هم پیدا می‌کند. تا جایی که یک انجمن به نام انجمن زمین تخت‌گرایان راه می‌اندازند و هر سال اعضای جدیدی می‌پذیرند. جالب‌تر اینکه چنین انجمنی در ایران هم وجود دارد: «انجمن زمین تخت فارسی»

چه دلیلی باعث شده تا یوتیوب اجازه همه‌گیری چنین محتوایی را بدهد یا حتی بخواهد؟ چرا هر روز اخبار جدیدی درمورد پیشگیری از شیوع ویروس کرونا می‌شنویم که هیچ‌کدام سند موثقی ندارند؟ چرا هیچ نظارتی بر محتوایی که در فضای مجازی منتشر می‌شود، نیست؟

این غول‌های تکنولوژی می‌خواهند با استفاده از هوش مصنوعی، تمام سناریوهای موجود را بررسی کنند و به علایق تمام کاربران در سراسر جهان پی ببرند. پس هیچ اهمیتی ندارد محتوای منتشر شده از اساس غلط است، مهم واکنش کاربران به این محتواست تا بتوانند الگوریتم‌هایشان را بهبود دهند و درک بهتری نسبت به کاربران‌شان داشته باشند تا پیش‌بینی‌های درست‌تری از تصمیمات آن‌ها داشته باشند و در نهایت، کاربران‌شان را بهتر از خودشان بشناسند!

پیش به سوی فناوری انسانی

تریستان هریس (Tristan Harris)  شخصیت اول این فیلم و جریانی ضد شبکه‌های اجتماعی است. کسی که طبق صفحه شخصی لینکدینش، به مدت 4 سال و 3 ماه، یکی از کارمندان ارشد گوگل بوده، هم در سمت Product Manager و هم به عنوان Design Ethicist & Product Philosopher.

البته نمی‌شود اسم این جریان را جریان ضد شبکه‌های اجتماعی گذاشت، چرا که زندگی در دنیای فعلی، بدون شبکه‌های اجتماعی احتمالا غیرممکن است. اما همینکه غول‌های فناوریِ سیلیکون‌ولی، به خود بیایند یا کاربران بدانند چطور از این شبکه‌ها استفاده کنند تا کمترین آسیب را ببینند، شروع خوبی است.

تریستان هریس حالا به عنوان Co-Founder at Center for Humane Technology شناخته می‌شود، عنوانی که در صفحه لینکدینش، بالاتر از همه نوشته شده. اما این Humane Technology دقیقا چیست و قرار است کارمندانش چه کاری انجام دهند؟ آن‌ها در تلاش برای ساخت اپلیکیشن‌ها و نرم‌افزارهایی هستند که کمترین میزان استفاده از اطلاعات شخصی کاربران یا آنالیز و تحلیل آن‌ها را داشته باشند و موسسین‌شان، همان‌هایی که بیشترین درآمد و ثروت را در طول تاریخ بشریت دارند، پاسخگوی مشکلات احتمالی آینده باشند. مشابه پیام‌رسان سیگنال، که کمترین دسترسی را به اطلاعات شخصی کاربرانش دارد.

https://www.humanetech.com/

شناخت نیمی از مردم جهان کافیست!

بعد از دیدن The Social Dilemma و جستجویی پیرامون محتوای آن، به مطالب جالبی رسیدم؛ به کتابی که نویسنده‌اشJaron Lanier  در فیلم حضور داشت، با عنوان Ten Arguments for Deleting Your Social Media Accounts Right Now. بعد به مصاحبه‌ای که تریستان هریس و یووال نوح هراری مشترکا حضور داشتند رسیدم. یووال تاریخ‌دانِ اسرائیلی و نویسنده کتاب‌های «انسان خردمند» و «انسان خداگونه» است. مصاحبه جالبی که یووال از سیر تاریخی انسان و تاثیرپذیری او حرف می‌زد و تریستان از تاثیری که شبکه‌های اجتماعی بر انسان می‌گذارند و ساز و کاری که دنبال می‌کنند. هر دو در تصدیق هم!

در این مصاحبه یووال به نکته جالبی رسید، اینکه هدف اصلی در ارتقای پر شتابِ شبکه‌های اجتماعی و تکنولوژی هوش مصنوعی چیست. هدف، شناختن و پیش‌بینی کاربران، بهتر از خودشان است و لازم نیست این سیستم در این شناخت، بی‌نقص باشد، همینکه در شناخت و پیش‌بینی، بهتر از نیمی از مردم جهان باشد، کافیست.

مصاحبه با تریستان هریس و یووال نوح هراری
یووال نوح هراری

https://www.youtube.com/watch?v=v0sWeLZ8PXg

تریستان هریس طرف ماست یا منافع خودش؟

هیچ دلم نمی‌خواهد فکر کنم پشت حرف‌ها و نگرانی‌های تریستان هریس برای مردم، یک نیت شخصی نهفته؛ مثلا خواسته رقیبی باشد برای غول‌های فناوری و سایتی بالا آورده و هنوز در شبکه‌های اجتماعی (به جز اینستاگرام و فیسبوک) فعال است تا شناخته شود و دستِ آخر، خودش هم مانند زاکربرگ، کاربرانش را به جهتی که می‌خواهد یا جهتی که بیشترین پول را در قبالش دریافت کرده، سوق دهد.

اما حتی اگر چنین چیزی باشد، دغدغه‌ای که عنوان کرده، دغدغه خوب و قابل تاملی است. شبکه‌های اجتماعی، ویروسی هستند که در مغزمان نفوذ می‌کنند و قدرت اراده و تصمیم‌گیری را از او می‌گیرند. به او وابستگی می‌دهند و او را در برابر تحمل دردها و مشکلات، ضعیف می‌کنند.

کمترین کار برای شروع رهایی از این وابستگی، پاک کردن فیسبوک و اینستاگرام است، یا حداقل رعایت نکاتی است که باعث می‌شوند الگویی به دستِ هوش مصنوعیِ پشت رول ندهیم تا روزی بتوانند ارتباطات، علایق، هیجانات، ناخوشایندی‌ها، روحیات و در نهایت تصمیمات ما را پیش‌بینی کند. همه این اطلاعات در حافظه‌ها و ماشین‌هایی ذخیره می‌شوند که هیچ نظارتی از سمت نیروی انسانی بر آن‌ها نیست و نمی‌دانیم چطور طبقه‌بندی می‌شوند و نمی‌توانیم حدس بزنیم در دنیایی با این حجم از اطلاعات، ماشین‌ها و تکنولوژی‌های رو به پیشرفت، چه آینده‌ای در پیش است.

تریستان هریس
تریستان هریس

چه کاری از ما ساخته است؟

همه کسانی که در The Social Dilemma حضور دارند و هر کدام مدتی را صبح به صبح در سیلیکون‌ولی از ماشین پیاده شده‌اند و به محل کارشان رفته‌اند، راه‌حل‌هایی را برای حداقل کردن تاثیرات این شبکه‌های اجتماعی یا سوء استفاده‌های آنان پیشنهاد کرده‌اند. به عنوان مثال نوتیفیکیشن تمام شبکه‌های اجتماعی‌تان را غیرفعال کنید، یا هیچ کدام از پیشنهادات یوتیوب را نبینید یا همه را ببینید، در توییتر مخالفان‌تان را دنبال کنید، اغلب یک موضوع ثابت را دنبال نکنید، مثلا اگر همیشه ویدئوی بچه ‌گربه‌های ملوس را می‌بینید و قسمت اکسپلور و ویدئوهای پیشنهادی‌تان در اینستاگرام، پر است از همین دست موضوع، منتظر روزی باشید که تبلیغ، مفهوم یا نگرشی را، از طریق همین ویدئوها، دریافت کنید.

The Social Dilemma - معضل اجتماعی
فیلم The Social Dilemma 2020

4 دیدگاه در “The Social Dilemma – معضل اجتماعی”

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *